مانع و شانس و ما

در زمانهای قدیم پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده ای قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند ،خودش را جایی مخفی کرد .برخی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند .

بسیاری هم غرولند میکردند که این چه شهری است که نظم ندارد ریا،حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و...با این وجود هیچ کس تخته سنگ را از وسط راه بر نمی داشت. نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزی بود نزدیک شد.بارش را زمین گذاشت و باهر زحمتی که بود،تخته سنگ را از وسط جاده بر داشت و آن را به کناری گذاشت.

ناگهان کیسه ای را دید که وسط جاده و زیر تخته سنگ قرار داده شده بود .کیسه را باز کرد و داخل آن ،سکه های طلا و یک یادداشت پیداکرد.

پادشاه در آن یادداشت نوشته بود :

هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر در زندگی انسان باشد.

خوب به نظر شما پادشاه ما چه کسی میتونه باشه؟ جز خدا کسی دیگه نمیتونه پادشاه ما باشه.

این مطلب رو اگه به زندگی اطرافیان خودمون تعمیم بدیم میبینیم که اگه کسایی هستند که وضع زندگیشون با ما تفاوت داره (مالی فکری فرهنگی آرامشی....) قطعا اونها همین کار رو کردن . آره ما میگیم بعضی وقتها شانس در خونه آدم میاد .  این کاملا درسته . شانس در خونه همه ما میاد . ولی بعضی ها اون رو راه میدن و بعضی های دیگه به خیال اینکه اشتباه شده اون رو راه نمی دن. یه روز یه حدیثی از امام صادق(ع) شنیدم. امام فرموده بودند . هرگاه چیزی از خدا خواستی باور کن که خدا داد .وفقط تو باید اون رو از پشت در بر داری . و این فاصله زمانی که طول میکشه تا به آرزو های خودمون برسیم همین هستش . زمانی که ما صرف میکنیم تا اون دری رو که خواسته ما پشت اون قرار داره رو پیدا کنیم .

(نقل به مضمون بود)

داستان مانع و شانس رو هم در یک مجله خوندم.

راستی از ساقی خانوم هم خیلی ممنون که به نگارش قبلی من نظر داده بودن . من قرار بود که در مورد نظر ها صحبت کنم و یک نتیجه بگیرم . ولی چون فقط ایشون نظر دادن . منم نظر ایشون رو اینجا منعکس میکنم. و ازشون خیلی خیلی تشکر میکنم.

 

 

مطلب جالبی بود که تا به حال ندیده بودم

در واقع انسانها رو شاید از لحاظی بشه به همون مداد تشبیه کرد . قسمت اصلی وجود ما آدمها همون درون و ذات ماست و ظاهر نیست که به ما معنا میده نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

ما هم می تونیم اشتباهاتی رو که در گذشته داشتیم تصحیح کنیم و ازشون درس بگیریم

و سختی هایی رو که انسانها می کشن برای تعالی و برای بهتر شدن به تراشیده شدن تشبیه شده که خیلی جالبه

اما قشنگترینش این بود که روی هر سطحی که قرار می گیری باید اثری از خود به جای بگذاری که مفهوم عمیقی داره

راستی من امروز آپ کردم خوشحال میشم اگه بازم بیاین و نظرتونو بگین

http://kolbekoochik.blogfa.com

نظرات 2 + ارسال نظر
X .:. دختر برفی .:. X چهارشنبه 14 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ق.ظ http://dokhtarebarfi.blogsky.com

سلاممم

متن قشنگی بود... ::قلب::

. . .

راستی هوای دل من دوباره برفیه...

بیا تماشا که بدجوری منتظرتم هاااا

و خوشال میشم بیشتر باهاتو ن آشنا بشم

. . .



روزات برفی ::گل::

محمد جواد خلفی پنج‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 05:45 ب.ظ

سلام خیلی جالب بود هادی جان موفق باشی عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد