این پست بازگشته بازگشت به یک مکان تاریخی برای من .
بازگشت به اعماق خاطراه های من
بازگشت به تمام خواستنی های من
کاش بازم دوست عزیز و بسیار محترمم صاحب وبلاگ دوست داشتی و عاشقانه روزانه های همسرانه وبلاگ خودش رو آپ میکرد. کسی که خیلی دوستش داشتم. وزندگی او با شوهرش برای من انگیزه ای دوست داشتنی بود کسی که مثل یک خواهر بزرگتر برای من بود.
یا لااقل یه خبری ازشون داشتم .خداکنه زندگی اون زوج خوب خوب سرشار از شادی و سلامتی و نعمت باشه
خیلی وقت میشه که وبلاگم رو نگاه هم نمیکردم. ولی امروز همش رو دیدم و یاد خیلی چیزا افتادم.
یک حادثه عجیب برای من اتفاق افتاد. که قابل گفتن نیست و تا ابد شاید در سینه من بمونه و هیچ گاه بر ملا نشه. مهر سکوتی بر لبانم خورد.
تمام مطالب وبلاگم رو دوباره نگاهک کوچکی کردم.
خودمونیم تو وبلاگم چیزای خوبم بودا.
خوشحالم که حداقل یکی از دوستان وبلاگیم ُُ محمد صاحب وبلاگ شانس و زندگی سراغی از من میگیره.
ازت ممنونم محمد.
دوباره بروز شدم
اینبار مهمتره یه کم
نظر میخوام اسیدی
بازم بروز کردم
باید واسه پست قبلیم نظر بذاری
اینجوری نمیشه
کجایی پسر؟!!
سلام
شرمنده ی اخلاق ورزشی کردی مارو با این پست بابا!
نظرت خیلی خفن و خوب بود
منم چند وقت پیش مطالب وبلاگمو همینجوری یه نگاهی کردم و نظرا رو میخوندم
گفتم حیفه سر نمیزنیم واقعا
که فعالیتو بیشتر کردیم و همیشه دیگه بازم مثل سابق هستیم
:ی
خوش آمدی به خونه.....
بازم بروزم!
اما نه خوب!
هادی جان! شاکیم کردی!
خودتم کم پیدایی و به ما سر نمی زنی! اونوقت شکایت می کنی؟!! یه سر اگه بزنی بد نیست!
برات آرزوی موفقیت میکنم. میدونم که گرفتاری...من هم یخورده سرم شلوغ بود شرمنده...آپ کردی خبرم کن
فعلا خدانگهدار