نمیدونم چه عنوانی

سلام  

الان حالم خیلی گرفته 

شنیدم مادر دوست خواهرم فوت شده 

خیلی ناراحت شدم اون دختر جند ماه دیگه مثل خواهر من کنکور داره و حالا یهو... 

خدایا مادر و پدر کسی رو ازش در سن کم نگیر 

دست و دلم دیگه به هیچکار نمیره 

من چه قدر امروز خود خواه بودم .اگر من جای اون دختر بودم .حتی تصورش هم ترسناکه ! خدایا خودت دوباره کمکم کن مثل دو سال پیش آدم بشم همون معنی آدمی که تو دوست داری. 

اگر فرصت دارین برای مادر دوست خواهرم طلب آمرزش کنین و برای موفقیت فرزنداش دعا. 

 

 

پیوند (بعضی وقتها یک چیزکی در اینجا مینویسم) 

http://peyvand.blogsky.com/1387/12/11/post-18

معرفی

سلام کلامی برای شروع یک آغاز است و هر آغاز منتظر برای رسیدن واژه ها 

روزها یک به یک سپری شدن رسم و مرام روزگار است 

و به قول مسعود فرد منش چه با لبخند چه بی لبخند 

....  

 

گزینوفون می‌نویسد: کودکان ایرانی در مدارسشان فنون قضاوت و عدالت و اداره می‌آموزند.  معلمان در این مدارس قضایای مختلف را برای شاگردان به‌تمرین می‌گذارند، اتهامات فرضی ازقبیل دزدی و راهزنی و رشوه‌خواری و تغلب‌کاری و تعدی و اموری که معمولاً اتفاق می‌افتد را برضد برخی از دانش‌آموزان مطرح می‌کنند و از دانش‌آموزانِ دیگر می‌خواهند تا دربارۀ آنها حکم داده مرتکب چنین بزههائی را کیفر دهند. آنها همچنین یاد می‌گیرند که به‌کسانی که اتهام ناروا به‌دیگران می‌زنند نیز کیفر دهند. درنتیجۀ چنین آموزشهائی کودکانِ ایرانی از سنینِ اولیۀ عمرشان با بدیها و نیکیها آشنا می‌شوند و می‌کوشند که خودشان را به‌بهترین خصلتها بیارایند و در آینده مرتکب اعمال خلاف نشوند. آنها حتی می‌آموزند که کسی‌که توانِ انجام کار سودمندی برای دیگران دارد ولی از انجامش خودداری می‌ورزد را نیز مجازات کنند؛ زیرا خودداری از انجام کار نیک در عین توانِ انجام آن را ناشکری دربرابر نعمتهای خدا می‌شمارند، و ناشکری را درخور کیفر می‌دانند. این از آن‌رو است که آنها عقیده دارند که انسان ناشکر نسبت به ادای وظیفه‌اش در قبال پدر و مادر و اطرافیان و جامعه و کشورش سستی و اهمال می‌کند؛ و کسی‌که در انجام وظیفه‌اش اهمال کند انسان بی‌شرمی است که ممکن است مرتکب هر کار خلاف اخلاقی بشود. از دیگر آموزشهائی که در این مدارس به‌کودکان داده می‌شود تسلط بر نفس و نظارت بر خویش و نظارت بر کردارهای دیگران، و اطاعت کهتران از مهتران و کاردیدگان است. ایرانیان همچنین به‌کودکان می‌آموزند که چه‌گونه در خورد و نوشْ جانب اعتدال را مراعات کنند؛ به‌همین جهت، دانش‌آموزان نه با مادرانشان که با آموزگارانشان غذا می‌خورند، و این غذا را نیز آنها از خانه‌هایشان با خودشان می‌آورند. کودکان درکنار این آموزشها، تیراندازی و زوبین‌افکنی می‌آموزند. اینها آموزشهائی است که تا سنین 15 و 16 سالگی به‌کودکان و نوجوانان داده می‌شود، و پس از آن آنها وارد دوران جوانی می‌شوند و چیزهائی به‌آنها آموخته می‌شود که مخصوص بزرگسالان است 

 

منبع این مطلب از  

سایت زیر است 

بد نیست اگر به آن سری بزنید 

www.irantarikh.com 


زیبایی های ایران ۲

سلام 

خیلی وقتا ما ها هر جای خوشگل و خوش آب و هوایی که میبینیم اگر ندونیم که کجاست یاد اروژا می افتیم .اینجا یک سری عکس از ایران قرار دادم که به نظر من اگر ندونیم که ایرانه حتما میگیم مال یه کشور دیگه هست 

ولی ببینیم زیبایی های ایرانو 

 

ferdosi          Izeh - South-Western Iran 

 

Kohgiluyeh & Boyer Ahmad Province - Iran 

 

Lahijan - Guilan Province , Iran 

 

Latian Lake near Tehran            Layalestan - Gilan, Northern Iran 

  

Mansion in Mazanderan - Northern Iran 

 

Marble Palace - Tehran 

 

Margoon waterfall       Museum of Fine Arts - Tehran , Iran

تلاشی فرهنگ

مرز های جغرافیایی نمی تواند گویای درستی از یک فرهنگ باشد. فرهنگ جوهره ی اصلی مردمی است که فارق از مرز های سیاسی و در بستری از تاریخ که به طور پیوسته و یکتا حضور دارد شکل میگیرد. من هم با نگاه دوست عزیز و ارجمندم نویسنده وبلاگ تفکر مثبت همراستا هستم. اما از دیدگاه دیگری هم به مسا له نگاه می کنم .

باور دارم که زندگی در رویا حقیقتی را آشکار نمیکند ، تا زمانی که فرهنگ خواستن عریان حقیقت در کار نباشد. ایران مهد تمدن دنیای ماست. این سخنی گزافه نیست. به راستی با صرف وقت و تحقیق و بررسی به این حقیقت میتوان دست یافت. من باور دارم مردم این سرزمین یعنی ایران کنونی با تمام حسر شدن آن در مرزهای سیاسی و اقتصادی خود در حال سپری کردن یک گذار فرهنگی می باشند. سفری که به طور شاخص با سلطنت رضا پهلوی در این سرزمین شکل گرفت و مردم ایران مسافران این سفری هستند که هنوز هم ادامه دارد.

اما به راستی مگر نه این است که هر سفری روزی به پایان می رسد و سفری دیگر آغاز می شود؟

من اعتقاد دارم که گذار فرهنگی مردمان ما به نقطه بحرانی خودش نزدیک می شود. و سرانجام روزی به پایان می رسد . آن روز دور نیست. اگر فرزندان ما فرهنگ خود را باز شناسی نکنند و دوباره با حقیقت وجود خود آشتی نکنند، اسیری در زمان خواهند بود. و همه میدانیم که اسیران چشم به یاری دیگران دارند و هیچگاه نمی توانند آزادانه و با دلی پر از مهر و خالی از کین فکر کنند، تصمیم بگیرند و اقدام کنند.  

(بین دو ژاراگراف را مارکه کنید)

از پس پرده نگاه کن

اگر فقط کمی با دقت به اطراف خود نگاه کنیم در می یابیم که هر روز به راحتی نفوذ نظام حکومتی در دل های مردم کمرنگ و کمرنگ تر می شود. هر رنگی که به سمت کمرنگ شدن سفر میکند لاجرم روزی به بی رنگی خواهد رسید. و آن وقت است که گذار فرهنگی مردمان ما به انتهای سفر خود می رسد و اگر جایگزین مناسبی وجود نداشته باشد فرزندان ما اسیرانی را مانند که در سیطره ی شرق و غرب ، شمال و جنوب و اینجا و آنجا گرفتارند.

اگر آگاهانه و با تدبیر برای آشتی دادن فرزندانمان با فرهنگ اصیل آریایی خود و فرهنگ پارسی خود متناسب با زمان کاری نشود هویت این مردم از درون متلاشی میشود. نگاه کنید جوانان و نو جوانان این سر زمین چه قدر با پیشینه خود آشنایی دارند؟ این جوان و نوجوان روزی بزرگ می شود و آنجا که باید همانند راهبر به فرزندان خود آگاهی بدهند در می مانند. تلاشی فرهنگی مردم ایران از درون آغاز شده است.

زندگی در رویا نمیتواند خوشبختی را به ارمغان آورد، ولی ایرادی ندارد که رویای امروز ما حقیقت فردایمان باشد.

گواه من بر این مدعا تاریخ است.

فرهنگ ایرانی

شماری بر این باورند که آبروی بر آب رفته دیگر باز نمی گردد ولی بزرگی و کرامت رفته را میشود باز گرداند . درستی این مطلب و مطالب مشابه مطلق نیست. نگاهی به تاریخ میکنیم .3000 سال پیش جایگاهمان کجا بوده است؟ به ده یا دوازده سال پیش باز میگردم زن و شوهر جوانی که عاشقانه زندگی هم سقف خود را آغاز کرده اند! یک سال از هم آغوشی آنان میگذرد و پسری را به دنیا می آورند با شور و شوق فراوان! حال پسری در سن 10 سالگی میگوید : کاشکی من ایرانی نبودم .

بزرگترین ایراد این کودک در این گفتار متوجه پدر و مادری است که هیچگاه فرهنگ اصیل خود را به این کودک منتقل نکرده اند -شاید آنها هم نمی دانند- فرهنگ ما مردمان ایران زمین تکه تکه و پاره پاره است . هر کودکی که متولد میشود فرهنگی تکه تکه را به ارث میبرد . گاه در خانواده ای فرهنگ غالب فرهنگ مردمان غرب است و گاه در خانواده ای فرهنگ غالب فرهنگ مردمان عرب . اما به راستی فرهنگ اصیل ایرانی چه جایگاهی را دارد ؟ فرهنگی نه وابسته به غرب و نه وابسته به اعراب!

گناهی را که در بالا آمد فقط متوجه خانواده و پدر و مادر این کودک نیست. بزرگان و تصمیم سازان ما نقشی بس بزرگ دارند که حتما خوب انجام نشده که کودکی در این سن از کشور خودش و از فرهنگ خودش روی گردان است.

هر چیزی در گذر زمان چهره خود را عوض میکند حتی فرهنگ! فرهنگ اصیل ایرانی هم -نه عرب و نه غربی- از این مقوله جدا نیست. فرهنگ اصیل ایرانی در امروز با فرهنگ اصیل ایرانی در 2500 سال پیش تفاوتهای بسیار دارد.اما می توان شالوده آنها را حفظ کرد.

بیاییم فارق از تعصبات عربی و غربی فرهنگ خود را یاد بگیریم

قسمتی از وصیت نامه داریوش به خشایار:

تاریخ ایران حکایت از آن دارد که مردانی بس بزرگ در ایران زیسته اند و از خود یادگارهای بزرگی فکری و فرهنگی و.....بجای گذاشته اند بر ماست که اینان را بشناسم و بدانیم میراث دار سرزمینی بزرگ هستیم که سابقه طولانی در فرهنگ و تمدن و هنر دارد؛ وظیفه ما بالیدن صرف به داشته های گذشته مان نیست (روایت اینها صرفا بخاطر بالا رفتن عزت نفس هر ایرانی؛ لازم است تا بداند اگر بخواهد از هیچ تمدنی چیزی کم نداشته است و نخواهد داشت )ما می‌خواهیم با معرفی نکات برجسته تمدنهای گذشته به هویت ایرانی خود بیشتر آگاه شویم و بدانیم رسالت پاسبانی از این میراث کار بزرگی است.

در اینجا با این طرز نگاه وصیت نامه داریوش شاه بزرگ هخامنشی که بعد از کوروش سهم عظیمی‌در تمدن ایران باستان دارد را آورده ایم

اینک که من از دنیا می‌روم بیست و پنج کشور جزو امپراطوری ایران است و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان و در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم  کشورها نیز در ایران دارای احترام می‌باشند . جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد .
اکنون که من از این دنیا می‌روم تو دوازده کرور زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می‌باشد زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته بخاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیافزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی‌گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که با سنگ ساخته می‌شود و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می‌شود حشرات در آن بوجود نمی‌آید و غله در این انبارها چند سال می‌ماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه دهی تا اینکه همواره آذوقه دو یا سه سال کشور در انبارها موجود باشد و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسر خواربار استفاده کن و غله جدید بعد از اینکه زیاد شد  به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو و یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .
هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعایت دوستی بنمایی ....

کانالی که من می‌خواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و اتمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید آن را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .
اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در قلمرو ایران نظم و امنیت برقرار شود ولی فرصت نکردم سپاهی به یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی و با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشا ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده
چون هر دوی آنها افت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند برای مالیات قانونی وضع کردم که تماس عمال دیوان را با مردم خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .
افسران و سربازان ارتش را راضی نگهدار و با آنها بدرفتاری نکن .
اگر با آنها بدرفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها به این طور خواهد بود که دست روی دست گذارده و تسلیم می‌شوند تا اینکه وسیله شکست خوردنت را فراهم نمایند .

امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا اینکه فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر قدر که فهم و عقل آنها زیادتر شود تو با اطمینان بیشتر می‌توانی سلطنت نمایی . همواره حامی‌کیش یزدان پرستی باش اما هیچ قومی‌را مجبور نکن که از کیش تو پیروی کنند و پیوسته بخاطر داشته باش که هر کس باید آزاد باشد که از هر کیش که میل دارد پیروی نماید .
بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم بدن مرا بشوی و آنگاه کفنی را که خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قیر بگذار اما مقبره مرا که موجود است مسدود نکن تا هر زمان که می‌توانی وارد قبر شوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی‌من که پدر تو و پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می‌کردم مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد
زیرا سرنوشت آدمی‌این است که بمیرد خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد یا یک خوار کن
. هیچ کس در این جهان باقی نمی‌ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می‌آوری وارد قبر من شوی و تابوت را ببینی غرور و خودخواهی بر تو غلبه خواهد کرد اما وقتی مرگ را نزدیک خود دیدی بگو که قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبرتو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .
زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی و هم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد  و رای صادر نماید زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم بشود ظلم خواهد کرد .
هرگز از آباد کردن دست برندار ؛ زیرا اگر دست ازآباد کردن برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد رفت زیرا قاعده این است که وقتی کشور آباد نمی‌شود بطرف ویرانی می‌رود . در آباد کردن ؛ حفر قنات و احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول اهمیت قرار بده . عفو و سخاوت را فراموش نکن  و بدان که بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ولی عفو فقط باید موقعی بکار رود که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطاکار را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .
بیش از این چیزی نمی‌گویم واین اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند کردم تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می‌کنم مرگم نزدیک شده است .

نظام و انتظام

امروز در اینترنت داشتم سرک میکشیدم . به نتکته جالبی برخورد کردم. زمان به سرعت برای آقای احمدی نژاد سپری میشه بعضی ها با امید به این سپری شدن زمان نگاه میکنن و بعضی دیگه غیر این نظر افکنی میکنن. به هر حال قصد ما وارد شدن به مسائل سیاسی نیست البته فعلا. آقای کروبی پیشتر از هر کسی اعلام کاندیداتوری خودش رو کرد.و همه میدونن که اون در دوره قبل به قول خودش یهو خوابید و .... آقای فیروز آبادی که یک نظامی عالی رتبه هست هم گویا به جمع افرادی پیوسته که دارن تبلیغات و ضد تبلیغ انجام میدن. این قابل قبوله که هر کس طرفدار فکر و عقیده و مسلک سیاسی و مذهبی خاصی باشه .ولی افرادی که در جایگاه های نظامی و انتظامی قرار میگیرن باید لا اقل در ظاهر خودشون رو بری از این مسایل بکنن . از شخصی که همچین سمت نظامی داره این اشتباه پذیرفته نیست و نکته های زیادی رو در خودش داره .

قضا وت با شما 

کروبی خطاب به فیروز ابادی: آیا خود شما از چابکی و تحرک که لازمه نظامی گری است بهره ای برده اید؟

آقای فیروزآبادی در ماههای گذشته که سخنان عجیب برخی فرماندهان نظامی و موضعگیری صریح بعضی از آنان نسبت به جریان های سیاسی کشور را شنیدم و می خواندم و با خود فکر می کردم که اگر این روند متوقف نشد، شکایت از این قانون شکنان را نزد جنابعالی بیاورم که امین رهبر معظم و فرماندهی کل قوا هستید اما امروز که شما "ریاست ستاد نظامیان دخالت کننده در انتخابات " را به عهده گرفته اید ، شکایت به کجا برم؟ تصور من و دوستانم بر این بود که شما و سایر کسانی که همواره بر تقویت بی چون و چرا از رهبری تاکید می کنید بیش از دیگران توصیه های ایشان برای عدم تخریب در انتخابات را مورد توجه قرار خواهید داد. به خصوص با توجه به شرایط حساس فعلی که حضور با نشاط همه نحله های فکری و سیاسی در انتخابات و تشویق عمومی برای مشارکت حداکثری مردم در انتخابات بایستی دغدغه همگانی باشد، تصور می کردم مدعیان پیروی از رهبری و داعیه داران دلسوزی برای نظام ، بیش از دیگران مراقبت خواهند کرد که رفتارهای حذفی به حداقل برسد .اما ظاهرا تصور اینجانب از برخی وفاداری ها و پایبندی ها دقیق نبود . جناب آقای فیروزآبادی ؛ شما به گونه ای سخن گفته اید که قرار است انتصابی صورت گیرد و مردم فهیم ایران ، نقشی در تعیین رئیس جمهور ندارند و یا آنکه اکثریت مردم قادر به تشخیص واقعیت ها نیستند و ارائه رهنمودهای حضرتعالی برای تشخیص (رئیس جمهور مناسب) ضروری است. اما حال که خود را متخصص تشخیص تناسب ها می دانید اجازه دهید از باب همفکری ، نمونه های دیگری ار عدم تناسب ها را نیز به شما یادآوری کنم. حضرتعالی از عدم تناسب افراد ( مسن ) برای حضور در جایگاه ریاست جمهوری سخن گفته اید . شاید حق با شما باشد . اما به نظر شما" پیر جسمی" زیان بیشتری برای این جایگاه رفیع دارد یا "پیر حافظه گی" ؟ آیا ندیده اید و نشنیده اید که عده ای به سرعت ، وعده های قطعی خود در انتخابات گذشته را فراموش کردند و حتی آنها را تکذیب نمودند؟ آیا به نظر شما ، تنها استاندارد لازم الاجرا در احراز بعضی مسئولیت ها ، محدوده سنی می باشد که رعایت آن ، تنها راه پیروزی کاندیدای مورد نظر جنابعالی است؟آیا ظواهر و بعضی سخنان حضرتعالی ، مطابق استانداردهای ضروری برای احراز یکی از عالی ترین جایگاههای نظامی کشور – از جمله بی طرفی در مسائل سیاسی و چابکی و تحرک – می باشد؟

www.yazdfarda.com

مقایسه

مقایسه کردن همیشه طرفداران و مخالفان خودش رو داشته .اینکه اصولا مقایسه خوبه یا بده یک جنبه ای داره که خیلی تخصصی هستش.البته ما نباید یادمون بره که جایگاه مقایسه رو در چه موردی میدونیم.طبعا در مسائلی که از عهده شخص یا ...خارجه مقایسه و مقایسه کردن کار شایسته ای نیست . ولی یک سری مسائل هم هست که باید مقایسه شه. مقایسه کردن و مقایسه شدن در بسیاری از موارد باعث پیشرفت میشه.

مقایسه شرایط زندگی هم به همین صورت هست.تمام بچه هایی که در ایران به دنیا میان حق دارن بهترین شرایط زندگی رو داشته باشن . اونا حق دارن بهترین تفریحات و خوشی ها رو داشته باشن . تمام بچه هایی که در یک شهر به دنیا میان حق دارن بهترین مناظر رو ببینن . اونها حق دارن احساس آرامش کنن. ولی این احساس رو چه کسی باید به اونها ببخشه؟ این احساس آرامش چند لایه داره که بخشی از اون در رابطه با خود فرد هست بخشی از اون خانواده و جامعه و بخشی دیگه سیاست های حاکمان جامعه. در این مورد مقایسه کردن خیلی هم خوبه . اینکه ما مقایسه کنیم 50 سال پیش در چه شرایطی بودیم و حالا در چه شرایطی هستیم. و اینکه دیگری در چه شرایطی بوده و الان در چه شرایطی هست.این مقایسه باعث تلنگوری میشه که میتونه ابتدای یک آغاز باشه.آغازی برای بهتر شدن،  بهتر ماندن و برای اوج گرفتن.

50 سال پیش دبی 

۱     ۲     ۳     ۴     ۵

و امروز شیوخ عرب 

۱     ۲     ۳     ۴     ۵

این مقایسه در زندگی خودمون هم باید وجود داشته باشه . باید مقایسه کنیم که کجایم و کجا میخوایم بریم.

کسی که ندونه به کجا میخواد بره به هیچ جایی نمیرسه.

تبریک

سال نوی میلادی بر همه مردمان دنیا مبارک. 

بر تمام مسیحیان و ارامنه هم وطن و تمام مردم دوست که پاکی طینت همه شان مشخص است

نکوداشت استاد رضا عبداللهی

در تاریخ سه شنبه سوم دی ماه در نکوداشت استاد دکتر رضا عبداللهی شرکت کردم و واقعا لذت بردم.این همایش برای خود من خیلی تاثیر گذار بود .چون آینده ای رو دیدم که شاید به این راحتی ها نشه تصور کرد. انسانهایی که خودشون رو وقف هدفشون میکنن همیشه برام جالب بوده .حالا ممکنه هدف مالی باشه ، عرفانی باشه یا علمی یا عاطفی و هر چیز دیگه ای .تمرکز روی هدف کردن خیلی برام جذابه. این کار واقعا سخته. خیلی ها فکر میکنن کسی که حالا بهش میگن پروفسور .لابد خیلی هوش داشته و استعداد در حد انشتین ولی واقعا فقط این نیست . این بزرگان خیلی زحمت کشیدن. روزها و شبها بی خوابی کشیدن .این خیلی سخته .ممکنه ما ها که دانشجو هستیم برای چند تا امتحان شب رو تا صبح درس بخونیم و بگیم این که کاری نداره ! ولی غافلیم که ما داریم برای نمره این کار رو میکنیم نه اینکه عاشقیم .کسی که عاشق شد 5 روز بدون اینکه بخوابه فقط و فقط مینویسه و تحقیق میکنه و میخونه و...ما ها اگرم این کار رو بکنیم برای مدت خیلی محدودی هست تا به مدت 50سال.

50 سال

به خودم میگم. آره هادی ، زحمت داره. اونجایی که تو میخوای بری زحمت داره.

استاد در 17 تیر سال 1315 در شهر اصفهان متولد شدند. ایشان در سال 1337 تحصیلات متوسطه را در رشته ادبی در دبیرستان هراتی اصفهان به انجام رسانده و در سال 1340 در رشته تاریخ ،جغرافیا و علوم تربیتی به دریافت دانشنامه یکارشناسی از دانشسرای عالی تهران نایل شدند .

استاد عبد اللهی در سال 1353 دانشنامه کارشناسی ارشد در رشته تاریخ علم را از دانشگاه دورهام انگلستان دریافت کردند و در سال 1356 از پایان نامه ی دکتری خود تحت عنوان:

A history of choronology & calendar in Iran from ancient to moderntimes with principles of date conversion

دفاع و موفق به دریافت دانشنامه دکتری در رشته تاریخ علم از دانشگاه دورهام شدند . در همین سال ایشان به عنوان هیات علمی به استخدام دانشگاه اصفهان در آمدند و در سال 1360 از خدمت در این دانشگاه بازنشسته شدند و از این تاریخ تا زمان حاضر بصورت پژوهشگر مستقل به پژوهش در زمینه تاریخ علم پرداخته اند .

دو کتاب و مقالات تخصصی فراوانی از استاد به چاپ رسیده است و سخنرانی های بسیاری در نشستها و گردهمایی های علمی و فرهنگی داشته اند.

فهرست آثار استاد\

کتاب تاریخ تاریخ در ایران

کتاب تحقیقی در زمینه گاهشماری هجری قمری و مسیحی

کتاب سه تار ساز

کتاب اصفهان شهر صنعت و هنر

کتاب A history of choromology ……

کتب زیر چاپ استاد :

تقویم جهانی-تحقیقات اسلامی

شیوه تعیین آغاز ماههای قمری-تحقیقات اسلامی

و چندین و چند مقاله بین المللی

که اونها رو ذکر نکردم

برای اطلاعات بیشتر در این مورد به وب سایت  www.iaas.ir  سری بزنید

این نکوداشت توسط انجمن نجوم اماتوری ایران برگزار شده بود. و اساتید زیادی از جمله مهنس صیاد و مهنس دالکی و استاد قاسم لو ... بزرگانی که من نامشان رو در ذهنم نتونستم نگه دارم  حضور داشتند